خدا ایمان را واجب کرد براى پاکى از شرک ورزیدن ، و نماز را براى پرهیز از خود بزرگ دیدن ، و زکات را تا موجب رسیدن روزى شود ، و روزه را تا اخلاص آفریدگان آزموده گردد ، و حج را براى نزدیک شدن دینداران ، و جهاد را براى ارجمندى اسلام و مسلمانان ، و امر به معروف را براى اصلاح کار همگان ، و نهى از منکر را براى بازداشتن بیخردان ، و پیوند با خویشاوندان را به خاطر رشد و فراوان شدن شمار آنان ، و قصاص را تا خون ریخته نشود ، و برپا داشتن حد را تا آنچه حرام است بزرگ نماید ، و ترک میخوارگى را تا خرد برجاى ماند ، و دورى از دزدى را تا پاکدامنى از دست نشود ، و زنا را وانهادن تا نسب نیالاید ، و غلامبارگى را ترک کردن تا نژاد فراوان گردد ، و گواهى دادنها را بر حقوق واجب فرمود تا حقوق انکار شده استیفا شود ، و دروغ نگفتن را ، تا راستگویى حرمت یابد ، و سلام کردن را تا از ترس ایمنى آرد ، و امامت را تا نظام امت پایدار باشد ، و فرمانبردارى را تا امام در دیده‏ها بزرگ نماید . [نهج البلاغه]

 

روحیات در خاورمیانه - فضّه

سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سفارش تبلیغ
صبا ویژن





درباره نویسنده
روحیات در خاورمیانه - فضّه

تماس با نویسنده

عضویت در خبرنامه
 
آمار بازدید
بازدید کل :78849
بازدید امروز : 2
 RSS 

بسم رب الزهراء

تمدنهای خاورمیانه دارای دو جنبه متضاد بوده‌اند:

1-  فرهنگ الهی که برای هدایت انسان از سوی خدا و به وسیله پیامبران آمده است و انسان را از وساوس شیطانی و تحریکات شهوات و غرایز پرهیز می‌دهد ؛ یرای  شرافت و بزرگواری و انسانیت و ادب و محبت و غیرت احترام قائل است ؛ انسان را موجودی الهی می‌داند که اگر آگاهانه سختی‌های زندگی و تنگناهای حیات مادی را تحمل کند و سخت کوش و فداکار باشد حتما موفق و پیروز است و توفیق انسان را در تقید به معنویات می‌داند ؛ این جنبه  سخت کوشی و قناعت را در راه زندگی معرفی می‌کند و حق را ملاک سنجش همه کارها قرار می‌دهد .

2-  فرهنگ دنیاپرستانه مال‌اندوزانه تجارت پیشه‌ای که همه چیز را از دریچه سود و بهره و استفاده و پول می‌بیند و به طور مستمر با ستفاده از نیروهای غریزی انسان او را به سوی جلب منفعت از هر راه ممکن می‌خواند . فقط به فکر شهوت‌پرستی و لذت‌جویی و ارضاء و اقناع شهوات و غرایز است ؛‌ این تفکر انسان را حیوانی می‌داند غریزی که تنها فرقش با سایر حیوانات در هوش بیشتر اوست و لذا سخت کشیدن و فداکاری کردن و تحمل مشکلات را بی‌معنی می‌داند ؛ موفقیت فقط در امکان رسیدن آدمی به اهداف مادیش است و رفاه و آسودگی و تنعم را هدف زندگی می‌خواند و منافع شخصی محک ارزش قرار می‌دهد .

این دو روحیه به طور مدام در سراسر تاریخ بشر وجود داشته است و همیشه گروهی آن و گروهی این را پسندیده و اجرا کرده‌اند . حتی در میان ادیان الهی نیز این دو شعبه وجود دارد مثلا در اسلام گروهی پیرو اسلام ناب محمدی (ص) هستمند و گروهی اسلام رفاه‌طلب و اسلام آمریکایی را سرلوحه زندگیشان قرار داده‌اند و از این قبیل مثال فراوان است .



نویسنده : » ساعت 8:15 صبح روز پنج شنبه 83 آذر 5